یگانه دختر ریحان جانیگانه دختر ریحان جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره
گل پسرم امیرحسین خانگل پسرم امیرحسین خان، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

زیباترین لبخند خداوند ریحان جان

ریحان جان و شاهین خان

1393/4/16 1:45
نویسنده : مامانی
260 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان

طاعات قبول

با روزه و روزه داری خوبین

از این روزهای دخملی بگم که امروز دیدم دخملی خیلی راحت با گوشیم کار میکنی

به طوریکه عاشق یکی از فیلمهای گوشیمی

خیلی راحت چند تا آیکن میزنی و با اینکه منوهای زیادی باید بری تا به فیلم برسی

خیلی راحت اینکار کردی

وقتی باباجونی دید از کارت واقعا ذوق زده شد

حتی میتونی تو قسمت بازیهاش بری و بازی میاری

و میدونی چه جوری بازی میکنن قربونت برم دخمل باهوشم

هنوز خیلی زوده بخوای اینقدر حرفه ای با موبایل کار کنی عزیز دلم

امروز که غذات بهت دادم

به شکل خیلی بامزه گفتی میسی(مرسی) قربونت برم که اینقدر با ادبی دخمل خوشکلم

دیگه اینکه هزار ماشالله اشتهات خیلی خوب شده

و در عرض چند روز ماه رمضون خیلی تپل شدی عزیز دلم

آخه من مرتب بهت خوراکی میدم تا کمتر شیر بخوای شما هم با اشتها میخوری

توی این پست عکسهای دخملی با شاهین میگذارم

همونطور که تو پستهای ابتدایی هم گفته بودی

دخملی یه عمو فسقل داره که عاشق هر موجود زنده ایه

و چند روز پیش یکی از دوستاش اومده در خونشون

و گفته یک شاهین توی یکی از خرابه های اطراف دیده

نمیدونم چه جوری رفته این بی زبون گرفته بودقه قهه

منم فرصت غنیمت شمردم چند تا عکس باهاش گرفتم

که ناگفته نماند بعدا به محیط زیست برگردانده شد

 

عکسهای زیر هم مربوط میشه به لونه کوچیک و خوشکل

که من بهش میگم کلبه عمو تم

روز مرگیهای دخملی از زبون خودش میگم جالبتره

بگذار ببینم مهمونهام هنوز نیومدن انگار دیر کردن خندونک

بهتره یک سری به غذام بزنمخسته

واااااااااای چرا این غذا اینجوری شدهگریه

وای وای وای تو رو خدا هیچی به مامانم نگینا غذام جزغاله شدهعصبانی

از بس سرم کردم تو این موبایل اینجوری شد

مامانم همش بهم میگه این کارها نون و آب نمیشه من گوش نمیدماراضی

اصلا بی خیال دنیا بریم بشینیم روی مبل خستگی در کنیم خندونک

 

پسندها (8)

نظرات (3)

مامان نیلوفر
19 تیر 93 12:09
سلام عزیزم دختر نازی دارید خدا براتون حفظش کنه مرسی که به ما سر زدید باز هم بیایید
مامانی
پاسخ
قربونت عزیزم ممنون
✿مامان دنیز✿
21 تیر 93 23:17
فدای سرت،تا بابایی رو داری غم نداری،اونقدر میسوزونی تا آشپز قابلی بشی و کمک مامانی
مامانی
پاسخ
آره مامان دنیز باید بسوزونن تا یاد بگیرن
خاله جون
1 مرداد 93 17:57
سلام عریرم جقدر فرق کردی و نار تر شدی ماشاا... برا خودت خانم شدی انشا... رودی بیای ببینمت
مامانی
پاسخ
مرسی خاله جون انشاالله