مهمونی افطاری در پارک با دخملی
سلام دوستان عزیزم
اول از همه شهادت حضرت علی (ع)تسلیت میگم
در این شبهای عزیز و پربرکت از همتون التماس دعا دارم همه و منو دعا کنید
دیشبم بادخملی رفتیم خونه همسایه احیا
دختر خیلی خوبی بودی و اولش یه خورده بازی کردی بعدم شیرت خوردی و خوابیدی
قربووووونت برم که اینقدر فهمیده هستی
مراسم خوبی و بامعنویتی بود
چند روز غیبت داشتم آخه سرم شلوغ بود و بازار افطاری دادن
و افطاری رفتن داغ داغ بود
دخملی هم تو این مهمونیها همکاری کرد
از غذا خوردنت بگم که دیگه اصلا فرنی دوست نداری
ولی سوپ خیلی دوست داری
جدیدا ماهیچه به سوپت اضافه کردم
سوپتم با عدس یا ماش،رشته فرنگی،هویج، سیب زمینی ، برنج ، جعفری، گوجه و اصل مطلب
گوشت مرغ یا ماهیچه درست میکنم
که آخرشم کره بهش اضافه میکنم
و شمام خیلی دوست داری و خوب میخوری
راستی سیب رنده شده و بیسکویت مادر هم به غذاهای کمکیت اضافه کردم
که این دو قلم هم دوست داری
راستی چند شب پیش به دعوت خاله خانوم برای افطار به پارک رفتیم
جای همتون خالی خیلی خوش گذشت
اینم عکسهای اون شب افطاری
دوست داشتین ببینید
سلام خاله جونیا دلم برای همتون تنگ شده بود
خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نی نی های گلتون خوبن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اونشب افطاری اینقدر خسته بودم که اولش خوابم برد و مامانی هم ازم عکس گرفت
بعدم که بیدار شدم یه خورده بازی کردم و شیطونی کردم
اینجام با توپ پسر خاله مامانی دارم بازی میکنم
این دخمل خانومم که میبیند دخمل خاله مامانمه
که از شدت دوست داشتن مرتب منو فشار میده
و میخاد مچاله ام کنه اعصاب منم خرد میکنه
تو این عکسم خیلی خودش کنترل کرد تا کنارم آروم بشینه
آخرهای مهمونی هم دیگه حسابی خسته شدم
و اینقدر قر زدم تا خوابم برد
راستی اونشب اتفاق بدی هم افتاد
یه لنگ گوشوارم گم شد و هرچی دنبالش گشتیم پیدا نشد