دلخوشیهای ریحان قشنگم در این روزها
سلام عزیز دل مامان
تو این مدت به علت فوت مامان بزرگم و اتفاقات دیگه ای که افتاد نتونستم بیام به وبلاگت سر بزنم
اما امروز اومدم تا از دغدغه ها و دلخوشیهای دخملم تو این مدت بگم
دخمل قشنگم هشتمین مروارید قشنگت همزمان با روز تولدت خودنمایی کرد عزیز دلم
که از بالا سمت راست بودانشاالله که مبارکت باشه
دیگه اینکه یک هفته بعد از تولدت بردمت بهداشت برای واکسن و چکاپ قد و وزنت
که وزنت 10/600 بود که گفت خوبه اما دور سرت نمیدونم چرا هیچ تغییری نکرده بود
و منو نگران کرد عزیز دلم
از شیرین کاریهای جدیدت بگم که
عمو مجیدت و آقا جونت رفته بودن کربلا و ما هروقت میگفتیم عمو مجید رفته کربلا
شما خوشکل خانومم خیلی بانمک شروع میکردی به سینه زدن
همه مفاهیم خیلی خوب میفهمی
و کافیه یک بار یک کاری جلوت انجام بدیم سریع مثل طوطی تقلید میکنی
مثلا هر صدا یا حرکتی رو انجام بدیم سریع همون کار رو تقلیدمیکنی
قربونت برم واقعا با این کارهات جلب توجه میکنی
حتی تو این چند روز که آقا جونت بابای بابایی به خاطر سفر کربلاشون مهمونی گرفته بودن
جلوی همه مهمونها خیلی خودشیرینی میکردی
مثلا یکی از نمونه هاش یکی بیسکوییت برداشتی رفتی اتاق و اونجا خوردش کردی
همینکه مامان جونت اومد دید سریع گفتی نان نان یعنی غان غان آخه به جارو دستی چون مثل
ماشین حرکتش میدی میگی نان نان و با دست همون حرکت انجام دادی و الکی میخندیدی
که مثلا دعوات نکنیم خیلی از دستت خندیدیم
دیگه اینکه هندسفری برداشتی و تلاش میکردی که به موبایل وصل کنی بعد که برات وصل کردم
سریع دو تاش گذاشتی تو گوشت تا آهنگ گوش کنی آخه نمیدونم
این کارها رو دیگه از کحا یاد گرفتی
عاشق قایم شدن و دنبال بازی هستی
و سریع یک چیزی برمیداری و میری پشت پرده قایم میشی و اصلا تکون نمی خوری ما هم اصلا
به روی خودمون نمیاریم که میدونیم شما کجا قایم شدی البته بعضی اوقات هم میری پشت
یخچال قایم میشی که اونجا معمولا درد سر درست میکنی
مثلا دیروز رفتی یه دبه سه کیلویی ترشی برداشتی و
نمی دونم چه جوری به اون سنگینی تا اتاق آوردیش
دیگه اینکه وقتی بهت میگیم چشم بزن چشمات میبندی
و از این طرف خونه به اون طرف خونه با چشم بسته میری
موبایل همه رو میشناسی و همینکه زنگ میخوره میری به صاحبش تحویل میدی
حتی موبایل مهمونهایی هم که اومده بودن خونه آقا جون مهمونی رو میشناختی
و بهشون میدادی
عزیز دلم با این کارهات واقعا برای همه دوست داشتنی هستی عزیز دلم
حیف که واقعا داری خیلی زود بزرگ میشی و هر روز این شیرین کاریهات عوض میشه
دیگه جونم براتون بگه از دایره لغات و حرفهای خوشکلی که میزنی
مامان مامان
بابا بابا
عمه عمه
عمو عم
خوراکی به به
آب آب
بیرون رفتن دد
غان غان نان نان (ماشین یا هرجیزی که بشه مثل ماشین حرکتش بدی)
الو هم که همچنان مرتب تکرار میکنی و عاشق الو و موبایل و تلفن و اف اف هستی عزیزکم
دیگه اینکه وقتی شعر ببعی میگه رو میخونیم شما عزیز دلم میگی بع بع و در ادامش هم
که میگیم دنبه داره میگی نه نه و در ادامش هم دوباره بع بع میکنی
یک دو سه هم تقریبا یاد گرفتی البته سه رو از همه قشنگتر تلفظ میکنی
جدیدا دیگه از جارو برقی هم نمیترسی و علاوه بر جارو دستی دسته جارو برقی هم با اینکه
نسبت به شما خیلی سنگینه دست میگیری
و خیلی بامزه از این ور خونه به اون ور خونه رو جارو میکنی
و خیلی حرفه ای این کار رو انجام میدی
شرمنده چون خیلی وقت بود که نیومده بودم خیلی پر حرفی کردم
و سرتون درد آوردم
راستی چند روزه دخملی سرما خورده و امروز بدتر هم شده بود
انشاله که بهترباشی عزیز دلم
خیلی دوست دارم کوچولوی قشنگم
و روز به روز بیشتر عاشقت میشم نفس مامان