چهاردهمین ماهگرد تولدت و نهمین دندونت مبارک عزیزکم
سلام دخمل گلم
خوب و خوشی
عزیز دلم الان که دارم این پست مینویسم شما خوشکل من در خواب نازی
و منم یک کم فرصت پیدا کردم بیام بنویسم
عزیز دل مامان به همین زودی 14 ماه گذشت
14 ماه از بهترین روزهای عمرم که با بودن شما دخمل قشنگم واقعا خیلی زود گذشت
14 ماه از زندگی سه نفره من و شما و باباجونی
قربونت برم که اینقدر شیرین زبون و بانمکی
عزیز دلم باورم نمیشه اینقدر زودداری بزرگ میشی
کارهات هم داره روز به روز بزرگتر و شیرین تر میشه
عزیز دلم چند تا کلمه جدید به دایره لغاتت اضافه شده
عمو مجید عمو مجید
مهدی مهدی
موچه مورچه
پیسی گربه
راستی 23 بهمن بردمت بهداشت برای چکاپ قد و وزنت
که خدا رو شکر وزنت 11 کیلو بود و گفت خوبی
دور سرت هم رشد کرده بود و دیگه من از نگرانی در آورد
یک خبر مهم دیگه اینکه
نهمین دندونت هم تقریبا روز 20 بهمن خودنمایی کرد
میگم تقریبا آخه نمیگذاشتی دست به دهانت کنم
و از دندونای خوشکلت بازدید کنم
و وقتی که دندونت دیدم یک کم بزرگ شده بود و چند روز از بیرون اومدنش گذشته
به هر حال مبارکت باشه عزیز دلم
و این دندونت پایین چشمته که همه میگفتن خیلی سخت بیرون میاد و اذیت میکنه
و دندون سمت راست بالاست
جونم براتون بگه این مدت اتفاق زیادی افتاد
مثلا اینکه دیروز بالاخره موفق شدم ببرمت آتلیه
و با عمه خانومت هرکاری کردیم بخندی اصلا انگار نه انگار
آخه از دیدن محیط جدید هنگ کرده بودی
و هیچ عکس العمل و واکنشی نشون نمیدادی
ولی فکر کنم عکسات قشنگ شده باشه
هر وقت آماده شد میگذارم ببینید
دیگه جونم براتون بگه که مامان جون معمولا از یکی از کیفهاش
به شما خوشکل خانوم خوراکی میده
شما دیگه هروقت اون کیف ببینی با اینکه خیلی سنگینه
میکشونی میبری میدی مامان جون و
میگی به به که خوراکی بهت بده قربونت برم که اینقدر باهوشی
از علاقه هات هم بگم که همچنان به عروسک عمه خانومت علاقه نشون میدی
و هیچ اسباب بازی دیگه ای دوست نداری
و وقتی میبینیش اینقدر بوسش میکنی که واقعا بهش حسودیم میشی
متکات برمیداری و میگذاری روی پات و نی نیت میگذاری روش
و دست میزنی روی سینش و مثلا خوابش میکنی
دیگه میکنی تو لباست و به به میکنی و ملچ مولوچ میکنی که مثلا داره شیر میخوره
و یک موقعایی هم میدی به من یا مامان جون و میگی به به که شیرش بدم
قربونت برم که بازیهات هم اینقدر مثل خودت بزرگ و دوست داشتنی شده
خیلی دوست دارم عزیز دلم