پدر؛ ترجمه علی علیهالسلام
پدر عزیزم
میخواستم درباره ات بنویسم؛
گفتم: یداللّهی؛ دیدم، علی است.
گفتم نان آور شبانه کوچه های دلم هستی؛ دیدم علی است.
خلوص تو در عشق ورزیدن را نوشتم و روح تو را از هر طرف پیمودم، به علی رسیدم.
آنگاه، دریافتم که تو، نور جدا شده ای از آفتاب علی هستی،
تا از پنجره هر خانه ای، هستی را گرما ببخشی ؛
و اینگونه بود که علی علیهالسلام ، نماینده خدا و نبی شد و پدر، نماینده علی علیهالسلام .
تو را به من هدیه دادند و من امروز، تمامی خود را به تو هدیه خواهم کرد؛ اگر بپذیری.
پدر جان
اکنون که ازشما و از خانواده دورم
و به رسم تقدیر دور از شما زندگی میکنم
بیشتر قدر لحظات با هم بودن را میدانم
انشالله همیشه سالم و سلامت باشید
همسر عزیزم
باش و با بودنت باعث بودن من باش
روزت مبارک . از صمیم قلب دوستت دارم . . .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی