آب تنی در یک روز گرم بهاری
سلام دوستان خوب خودم
و سلامی بهاری به دخمل شیرین عسل خودم
امروز فعال شدم و تصمیم گرفتم توی یک روز دو بار آپ بشم
همونطور که قبلا هم گفته بودم دخمل شیطون بلای من
عاشق آب بازیه و منتظر فرصته تا بپره توی حیاط
آب باز کنه و بپره توی لگن آب و به قول خودش آب بیزی کنه
گفتم با تصویر بهتون نشون بدم تا
ببینید من از دست این دخمل شیطون خودم چی میکشم
اول از همه آب اندازه میکنی تا میزان گرمی و سردی آب اندازه باشه
این هم از نمای بالای شما جیجل طلای من
تو این عکسم معلومه چه جوری با بدبختی خودت توی لگن به این کوچیکی جادادی
اینجام عزیز دلم داری با چشمات التماس میکنی که بگذار بازم آب بازی کنم
یک سری دیگه هم عکس برای زمانیه
که شما عشق کوچولوی من میخای از مبل بالا بری
اول ازهمه تصمیم به این کار میگیری
بعد هم به شکل خیلی بامزه میگی بیشین بیشین
و یا علی شروع میکنی به بالا رفتن
بعد هم نمیدونم کجات درد گرفت شروع کردی به اه کردن
آخه تا جاییت درد میگیره حالا به هر دلیلی که باشه اونو اه میکنی
حالا ممکنه در و دیوار باشه ممکنه دست من باشه
که به طور اتفاقی بهتون اصابت کرده باشه
راستی یک خاطره جالب هم در مورد اه کردن بگم تا یادم نرفته
دیشب برای خرید به پاساژ رفته بودیم ریحانم هم که مثل همیشه یک ذره آروم و قرار نداری
و همش میخوای راه بری و بدون اینکه به عقب نگاه کنی فقط به حالت دو میری
مثل همیشه داشتی میدویدی که یکدفعه یکی از مغاره ها که درش کاملا شیشه ای بود
و تعطیل بود با سرعت رفتی طرفش و فکر نکردی که این ممکنه شیشه باشه
خداییش بد صدا داد و خیلی بد خوردی به شیشه اولش کمی گریه کردی
بعد هم به شیشه میزدی و میگفتی اه اه
الهی برات بمیرم که اینقدر مظلومی عزیز دل من
اینجا هم که پیروزمندانه خان وار به مبل لم دادی و احساس غرور میکنی
و از این کار خودت خیلی خوشحالی