روزهای بهاری با دخترک پاییزی...
سلامی به زیبایی بهار
به عشق کوچولوی خودم که سومین عید باستانی رو تجربه کردی
و به شما دوستان عزیز نی نی وبلاگیم
که امیدوارم سال جدید سالی باشه
پر از موفقیت و پیشرفت برای خودتون و نی نی های گلتون
اول از همه تولد حضرت زهرا و روز مادر رو به مادر خودم و همه مادران نی نی وبلاگی تبریک میگم
مادر عزیزم
دنیای کودکی ام سرشار از طنین دل انگیز توست ،
تمام خاطرات کودکی ام را خط به خط با نام تو نوشته ام
و همیشه تورا می ستایم.
دختر قشنگم دوست دارم زودتر بزرگ بشی و بخوای بری برام با سلیقه قشنگت کادو بخری
و من هم حرفی که یک عمر مادر خودم بهم زد بهت بگم که
درس از همه چیز برام مهتره و اگه درس بخونی و دختر خوبی باشی
ارزشش از همه چیز بیشتره
نفس مامان
روزهایی که گذشت روزهای خوبی بود پر از دیدو بازدید
و البته برای شما خوشکل خانومم پر از عیدی
که پولهای نوی عیدیت منو میبره به زمانی که خودم کوچیک بودم
و واقعابا گرفتن هر عیدی به دنیای دیگه ای میرفتم
و بارها و بارها عیدی هام تا آخر عید میشمردم
شاید 100تومن یا 200 تومن بهش اضافه شده باشه
آخه عیدی های زمان ما که همه دهه شصتیها میدونن نهایش دیگه 200 تومن بود
ولی برای ما اندازه 200میلیون ارزش داشت
کوچولوی قشنگم امیدوارم شما هم وقتی به گذشته فکر میکنی
از روزهایی که گذشته با یادآوریشون لذت ببری
چون واقعا روزهایی هستن که به نظرم شیرینیشون دیگه تکرار نمیشن
عزیز دلم
از روزهای عیدت بگم که ما شب عید به یزد رفتیم
و اونجا هم که مثل همیشه نقل مجلس بودی
و واقعا با شیرین زبونی و شیرین کاریهات همه رو ذوق زده میکردی
خیلی کارهات بامزه شده و البته سیاستت که دیگه حد و اندازه نداره
مثلا رفتی محکم به پشت محمد امین زدی و من هم اون لحظه کار شما رو دیدم
همینکه نگاهت به من افتاد بهت اخم کردم که چرا اینکار کردی
شما سریع اومدی پیشم میگی مامان دبام(دعوام) نکن آخه محمد امین سرفه میکرد
من واقعا موندم با این همه سیاست شما چکار کنم
یعنی بعید میدونم حتی به ذهن خودم میرسید این توجیه کردن شما
دیگه اینکه همونطور که تو پستهای قبلی هم گفتم
برای تربیت بهتر شما از کلمه سوسک استفاده میکنم
و همینکه کار بدی بکنی میگم الان از دست و یا پاهات سوسک میاد
و البته بستگی به کارت داره و اگه حرفی هم بزنی که خوشم نیاد میگم
الان از دهانت سوسک میاد و سریع میرم دهانت میشورم
و بعد هم مثلا دارم سوسک تو ظرفشویی میکشم واااای که تصورش هم چندشه
و این شده برای شما سوژه همینکه از دهان مبارک اطرافیان
کلمه ای بیرون بیاد که به مذاق شما خوش نیاد سریع به اون طرف بیچاره میگی الان
از دهنت سوسک میاد و این سوسک در آمدن همانا و سوژه شدن شما همانا
و مخصوصا به کلمه هایی که توش از کلمه پدر استفاده شده باشه حساستری
و سریع آژیر خطر میزنی
مثلا سر سفره داشتیم جلوی اینهمه مهمان ناهار میخوردیم
من گفتم لعنت به این شانس
شما هم جلوی همه برگشتی بهم میگی مامان بلند شو دهنت بشور
میگم چرا مامان میگی ای واااااااااااااااای الان از دهنت سوسک میاد
همه از حرفت کلی خندیدن آخه لحن گفتنت هم خیلی خوشکله
بعد هم بهت گفتم دهانم ببین سوسک رفته؟؟؟ گفتی وایسا ببینم
بعد هم اومدی با دقت به دهنم نگاه کردی بعد هم محکم به دهانم زدی
و گفتی مامان سوسک کشتم
واقعا موندم در مقابل این کارت دیگه چکار کنم
و همه باید در مقابل شما حواسشون جمع باشه که یک موقع در مقابل شما
حرفی نزنن که به گفته شما از دهنشون سوسک بیاد
قربونت برم که همه کارهات سوژه برای خنده و لذت بردن بیشتر از زندگیه
دیگه جونم براتون بگه مثلا خاله فائزه ات داشت سرفه میکرد اومدی
بهم میگی مامان آب بده بدم خاله فائزه
بهت گفتن از دهن خاله فائزه سوسک اومده که آب میخوای
برگشتی میگی نه آخه خاله فائزه سرفه میکنه سینه اش درد میکنه
آب بخوره سینه اش خوب بشه فدات بشم با این همه شیرین زبونیت
دیگه اینکه از این موبایلهای اسباب بازی به دستت میگیری
و مرتب داری باهاش حرف میزنی که اگه کسی ندونه اسباب بازیه
فکر میکنه واقعا کسی پشت خطه
و اینقدر خوشکل حرف میزنی و از مکالمه معمولت پشت تلفن بگم
سلام...حال شما... خوب هستین؟؟؟چه خبر؟؟؟هیچی سلامتی
و معمولا هم بین حرف زدنهات خنده های الکی میکنی
یک وقتهایی هم میگی ای بابا صدا قطع شد صدات نمیاد اه قطع شد قربانت فدات خداحافظ
یعنی یک فیلمی هستی در حد هالیوود که واقعا خودم کنترل میکنم درسته قورتت ندم
دیگه اینکه عمو فسقلت کش سرت برداشته بود شروع به گریه کردی و گفتی کشم بده
اونم کش پرت کرد طرفت شما هم با همون چشمهای اشک آلودت گفتی
چرا پرت کردی بی ادب بگو بفرمایید یعنی من موندم چی بگم دخمل باتربیت خودم
در ضمن در حرف زدنت هم با احترام حرف میزنی
و از کلمه شما استفاده میکنی و فعلها رو هم جمع میبندی
مثلا میگی خوب هستین
دیگه اینکه یکی نقشه جهان با پرچمهای کشورهاش زیرزمین مامان جون هست
چند روز پیش دیدم رفتی بالای مبل میخونی ایران ایران و بالا پایین میپری
اومدی پرچم ایران تو نقشه نشون میدی و میگی ایران ایران
والا تازه فهمیدم جغرافیدان هم هستی جالبه از هرکس هم پرسیدم که کی بهت یاد داده
همه گفتن ما نبودیم
دیگه اینکه نمیدونم چرا جدیدا اهل قهر کردن شدی و همینکه کسی باهات حرفی بزنه
که خوشت نیاد قیافت تو هم میکنی و پشتت میکنی طرفش و میگی باهات قهرم
و دیگه دوست ندارم قربونت برم که اینقدر حساس شدی
از تنبلیت هم بگم که یزد که بودیم خاله فائزه بهت گفت
ریحانه پتو رو جمع کن شما هم برگشتی میگی آخ خاله فائزه پام درد میکنه
بعد دست گرفتی به کمرت میگی وای کمرم هم درد میکنه
آخ که من قربونت برم با این همه سیاست یا مثلا
امروز عمه خانومت بهت گفته ریحانه برو یک چیزی از آشپزخونه بیار بخوریم
گفتی عمه من پاهام درد میکنه شما برو چیزی بیار
عمه خانومت گفته چرا دروغ میگی
سریع شلوارت زدی بالا و زانوی پات نشون دادی و گفتی ببین درد میکنه
عزیز دلم انشالله هیچوقت هیچ جای بدنت درد نگیره
دیگه جونم براتون بگه مامان جونت یک قلم قرآنی داره که معمولا بعد نماز از اون استفاده میکنه
چند روز پیش که تازه از یزد اومده بودیم مامان جون داشت تو اتاق نماز میخوند سریع رفتی از
آشپزخونه صندلی آوردی اتاق و بعد هم قلم قرآنی و کتاب دعای مامان جون از کتابخونه آوردی پایین
بعد هم روشنش کردی و گرفتی روی جلدش که انتخاب کنه منتخب مفاتیحه
و از کار خودت کلی احساس غرور میکردی واقعا بازم من موندم چی بگم از هوش سرشارت
در ضمن میدونی چه جوری کتاب دست میگرن و من برعکس بهت دادم
درستش کردی و گفتی مامان اینجیرو (اینجوری) بگیرم
دیگه اینکه عکس بابا رضا رو پیدا کردی میگی مامان جون ببین عکس بابا چقدر خوشکله
ابروهاش چه خوشکله قربونت برم با اینهمه شیرین زبونیت نفس من
اگه بخوام از پیشرفتهات بگم باید بگم شرمنده ام
این ماه اصلا باهات کار نکردم و هیچ چیز جدیدی بهت یاد ندادم
عزیز دل مامان
زیباترین لحظه های زندگیم زمانی رقم میخوره
که شما دخمل قشنگم اون دستهای کوچولوی خوشکلت
دور گردنم حلقه میکنی و با اون لبهای نازت اینقدر به صورتم بوسه میزنی تا خسته بشی
واقعا حاضر نیستم یک ثانیه از اون لحظه رو با هیچ چیزی توی دنیا عوض کنم
چون لذتی بالاتر از دیدن احساس قشنگت و درک اون نیست
عزیز دلم خیلی خیلی دوستت دارم
دخمل خوشتیپ من
متاسفانه به سختی میتونم ازت عکس بگیرم آخه همینکه میبینی میخوام ازت عکس بگیرم
سریع فرار میکنی یا میای دوربین از من میگیری که خودت عکس بگیری
عکسهای زیر هم مربوط میشه به ساعت 12:30 شب که از مهمونی برگشته بودیم خونه آقا جون
و شما کمتر حوصله شیطونی داشتی
عاشق این عکستم خیلی خوشکل ژست گرفتی
توی این عکس هم داری تلاش میکنی مثلا ژست بگیری
اینم ژستهای دیگرت
توی این عکسها دیگه همکاری نمیکردی و خسته شده بودی میخواستی بخوابی
عکسهای زیر هم مربوط میشه به مموش کوچولو
یسنا خانوم خوشمل که اونشب خونه ما مهمون بودن
که ریحانم خیلی دوستش داشت
و اینم از اون خنده های خوشکل یسنا خانوم که با خنده شیرینش چالهای خوشکلی روی لپاش نمایان میشه
و اینم احساس عشقولانه دخملی به یسنا خانوم
عکسهای زیر هم مربوط میشه به ستهای لباسی که برای عیدت ازش استفاده میکردم