یک روز بهاری با ریحان جان...

سلام دختر قشنگم

که دیگه میتونم بگم واقعا نفسم به نفسهات بنده

و اصلا طاقت یک ثانیه ناراحتیت ندارم

و با هرکسی که سبب ناراحتی شما بشه برخورد میکنم

عزیز دل مامان اینبار هم دو تا شعر یاد گرفتی

اولین شعر ، شعر گل گل گل گل اومد کدوم گل

همون ته (که)رندارنده(رنگارنگه)        برای شاپرتا(شاپرکها) یه خونه قشنده(قشنگه)

کدوم کدوم شاپرت (شاپرک)    

  که معمولا قسمت شاپرک خودم میگم آخه اکثرا با شعرهای دیگه که شاپرک داره قاطی میکنی

همون که روی بالش            خالهای سرخ و زرده

با بالهای قشندش میره و برمیدرده         شاپرت خسته میشه

بالهاش زود میبنده

روی گلها میشینه             شعر میخونه میخنده

و شعر بعدی

گل همه رندش(رنگش) خوبه        بچه زرندش(زرنگش) خوبه

تو کتابها نوشته                         تنبلی کار زشته

تنبل همیشه خوابه                   جاش توی رختخوابه

بدو بدو بیدارش کن                      از رختخواب جداش کن

بشور دست و رویش                شانه بزن به مویش

تا که بشه سلامت                     خوشحال و شاد و راحت

عزیز دل مامان فدای اون شیرین زبونیهات و هوش سرشارت برم

که اینقدر قشنگ اینهمه شعر بلدی و با ناز و عشوه و خیلی خوشکل برامون میخونی

یعنی واقعا من از هوش و ذکاوتت در عجبم فقط کافیه یک بار یک شعر گوش بدی

سریع حداقل یک بیتش حفظ میشی و شروع میکنی به خوندن

مثلا شعر وبلاگت که فکر کنم کامل از حفظی

یا یکی از شعرهای پاشایی که من اصلا الان یادم نمیاد چندتا بیتش حفظ کردی

و مثل بلبل میخوندی

حتی شعر سنتی هم علاقه داری و یکی از شعرهای استاد بنان از لب تاپ گوش دادی

و دیدم که با خودت زمزمه میکردی

یا مثلا امروز صبح دیدم یکی از شعرهای خواجه امیری داری برای خودت میخونی

البته این خوندنهات فقط برای خودمونه و وقتی کسی ازت چیزی میپرسه

هیچی نمیگی و همه فکر میکنن شما خیلی بی زبون تشریف داری

عزیز دل مامان فدای اونهمه شیرین زبونیهات برم

که نمیدونم ولی احساس میکنم خیلی بیشتر باید باهات کار کنم

چون واقعا حیفه این همه هوش و استعدادته که بی استفاده مونده

راستی چند وقتیه عادت به کاری کردی که خیلی ذهنم مشغول کردی و هر راهی که به ذهنم میرسید

برای ترک اون کار انجام دادم و اون هم ناخن جویدن شماست

که بعد از اینکه شما رو از پوشک گرفتم با اینکه استرس زیادی بهت وارد نشد

و خیلی خوب با قضیه کنار اومدی ولی ناخن جویدنت شروع شد

انشالله که این مشکل هم زود حل بشه از این قضیه که بگذریم

عکسهای زیر مربوط میشه به یکی از روزهای اردیبهشت که به اتفاق خاله فائزه

و شما دخملی به پارک رفته بودیم

این عکسها هم ادامه همون عکسهای پارکه که تعدادشون خیلی زیاده

ولی چون دوستشون دارم برات میگذارم

سلام همسایه بق بقو کجایی

خواهر ...جان خواهر

این هم ریحان و ژستهای مختلف وقتی بهت میگم ژست بگیر

این هم ناخن جویدن شماست که واقعا با این کارت کلافه ام میکنی عزیز دلم

این هم همون ناخن جویدن با استناد

اینجا هم تصمیم گرفتم ازت عکسهای آتلیه ای بگیرم

که اصلا همکاری نکردی و فقط میخواستی بخوابی من هم عکسی ازت نگرفتم