یگانه دختر ریحان جانیگانه دختر ریحان جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره
گل پسرم امیرحسین خانگل پسرم امیرحسین خان، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

زیباترین لبخند خداوند ریحان جان

34 ماهگی نفسم...

1394/8/6 15:18
نویسنده : مامانی
741 بازدید
اشتراک گذاری

ریحان عزیزم سرت را بالا بگیر

و چشم هایت را باز کن تا با نگاه تو خورشید مجبور شود به زمین گرمای دو چندان  ببخشد

دستانت را به من بده زندگی با حس ظریف انگشتانت زیباتر میشود

پیش از آمدنت دنیا هرچه بود و روزگار هرطور میگذشت

حال دیگر فرقی نمیکند

مهم این است که قدم هایت برکت و رحمت اند بر لحظه های امروز من

نفس زیبای من 34 ماهگیت مبارکجشن

دخترک کوچولوی من

با نفس هات زنده ام و هر روزم رو با دیدن خنده های شیرینت

و شیطنت های نمکینت سپری میکنم

واقعا رفتارهات خنده هات و شیرین زبونیهات منحصر به فرده

مثلا دیروز رفته بودیم هیئت

یکی از بچه ها یکی مقنعه سر کرده بود گفتی مامان من هم مقنعه میخوام

مامان جون میگه میرم کربلا برات میخرم

میگی مامان جون چرا تلبلا(کربلا) برو از مغازه برام بخر

که همه از حرفت خندیدنخندونک

یا مثلا صلوات شمار خریده بودم که شما صاحب شدی

و شب برگشتی به مامان جون میگی صلوات فرفستم کجاست

که مامان جون فکر کرد میگی شلوار قرمزم گفت تو کمده

دوباره رفتی به عمه خانومت گفتی و اون هم دقیقا فکر

کرده بود میگی شلوار قرمز و فقط خودم فهمیدم که

این اصطلاح جدیدت بود برای صلوات شمار (صلوات فرفس)قه قهه

دیگه اینکه رفتی اتاق عمه خانومت و صداش کردی عمه برگشته بهت میگه

جانم عمه  چی میخوای

میگی عمه با من مهربون باش که قیافه همه بعد از شنیدن این اصطلاحدرسخوانخنده

یا مثلا اومدی به من میگی مامان granmother چی میشه

گفتم مادر بزرگ بعد گفتی عمو عمه

و همینجور پرسیدی بعد دوباره چند ثانیه ای مکث کردی

و میگی مامان پس حامد جون چی میشه

باز هم قیافه ما اون لحظه دیدنی بود

آخه این آقا حامد نامزد عمه خانومه و نمیدونم چه جوری به ذهنت رسیده بود حامد جونخندونک

دیگه اینکه جدیدا خیلی به من وابسته شدی و در نبود من بهانه گیری میکنی

و شب حتما باید دستهای خوشکلت روی صورت من باشه

و اینقدر صورت منو میبوسی تا خوابت ببره عزیزکممحبت

پرچم اکثر کشورها رو یاد گرفتی و چند تا از اونها روی نقشه هم بلدی

و خیلی خوشکل توضیح میدی نابغه ی منچشمک

آموزشت هم که همچنان صفره و فقط هرکی میره مدرسه یا کلاس

میگی من هم میخوام برم کلاس گرگان(قرآن)

ولی نه خودم باهات چیزی کار میکنم نه اینکه فعلا کلاسی ثبت نامت کردم

که بگذار فعلا پای تنبلی و البته مشغولیت زیاد

که البته توضیح بیشتر بماند برای بعدخندونک

امان از زمانی که کوچولوها بخوان پا بکنن تو کفش بزرگترهاخندونک

  این هم اسمش آریاناست و آقاجون برای شما خریده

وقتی ریحانه خانوم تصمیم میگیره آماده بشه برای رفتن به مهمونی چه شود

لباس شلوارک پیراهن برعکس از همه نظر و دامن

باید میرفت مد لباس کار میکردکچلخندونک

این هم نی نی ناز پسر خاله مامان جون که 16 روزش بود

و شما دوست داشتی بغلش کنی

و بالاخره موفق شدیمتفکر

این هم عکسهای یسنا کوچولو که بالاخره تونستم بگذارمشونبوس

 

 

پسندها (7)

نظرات (4)

مامانی کوثــر و کهـرزاد
9 آبان 94 14:19
سلام خاله نی نی مون اومدهااااااااا!!!!!!!!
مامانی
پاسخ
مبارکه عزیزم
مامان مژگان
19 آبان 94 17:31
سلام به مامانی و گل دخترش☺دلم واسه جفتتون تنگ شده😍😍😍ماشاالله به ریحانه جونی که این همه کارای جدید و چیزای جدید یاد میگیره👏👏👏👏از طرف من و یسنا گلی ببوسش💖💖💖عکسای یسنا هم خیلی نازه مرسی که گذاشتی 😘😘😘😘😘💋💋💋💋
مامانی
پاسخ
مامانه شایلین
30 آبان 94 14:28
ای جووونم چه عزیزی هست این ریحان جوونم
مامانی
پاسخ
فدات عزیزم لطف داری
مامان آنیسا
3 آذر 94 8:37
ریحان جونم 34 ماهگیت مبارک عشق خاله چقدر یسنا خانوم ناز و خوشکله هزار ماشالا
مامانی
پاسخ
قربونت خاله جون