عروسک خوشکلم نه ماهگیت مبارک
مبارک مبارک 9 ماهگیت مبارک
سلام عروسک قشنگم
دوباره اومدم از تو بنویسم
از لحظه های ناب با تو بودن
از تو کوچولوی قشنگ من که
داری جلوی چشمام قد میکشی و بزرگ میشی
و عزیز و عزیز و عزیزتر میشی
و هر روز برامون دلبری میکنی
فرشته کوچولوی خانه ما امروز 9 ماه از زمینی شدنت گذشته عزیز دلم 9 ماهگرد تولدت مبارک
میدونی چیه ؟؟؟؟؟
خوشحالم و خیلی خیلی خدا رو شکر میکنم از اینکه لحظه لحظه این 9 ماه را کنارت بودم
و با خنده های شیرین و معصومت خندیدم و با گریه هات ناراحت شدم
و با هر حرکتت به این طرف و آن طرف به دنبالت بودم
عزیز دلم باورم نمیشه 9 ماه از کنار فرشته های آسمون اومدی کنار ما تا
زندگیمون دگرگون کنی
انگار همین دیروز بود تو دل مامانی شیطونی میکردی و با تکونات به بودنت امیدوارم میکردی
انگار همین دیروز بود که خیلی آروم و معصوم میخوابیدی و همه حرفات تو نگاه قشنگ و معصومت
و اون خنده های نازت خلاصه میشد
واقعا دلتنگم
دلتنگ اون روزهایی که کوچیکتر بودی و خیلی ناز و ملوس فقط شیر میخوردی و میخوابیدی
و حسرت این روزها رو میخورم که خیلی زود داره میگذره
خیلی سریع ماهگردهای تولدت پشت سرهم داره طی میشه
و بزرگ و بزرگتر میشی
اشکال نداره عزیز دلم فقط سالم و سلامت باش و همیشه خندون باش
چون من با خنده های شیرینت همه مشکلاتم فراموش میکنم
قربوووووونت برم عزیز دلم نفس من قشنگ من تمام زندگی من
خیلی دوست دارم عزیزکم
خب بسه خیلی پر حرفی کردم
و برسم به اصل موضوع آخه شنیدن کی بود مانند دیدن
تو این عکس دخمل خوشکلم رفته بود جشن تولد بکی از دوستان
تو این عکسم با دخملی و خاله های خودم و مامانبزرگم رفته بودیم بوستان نرگس
این میزم مخصوص مطالعه بود
تو این عکسم دخملی سخت مشغول مطالعه بود
قربونت برم قشنگم که اینقدر مطالعه بهت میاد
اینم همون دخمل خاله معروفه که به قدری ریحانه رو دوست داره
که دوست داره مرتب بهش بچسبه و بوسش کنه و فشارش بده
اینجام رفته بود تو خط سیاست و مطالعه سیاسی میکرد تا از مسائل روز سر در بیاره
دخمل دانشمندم