راه افتادن ریحان جان عزیزم به طور کامل
روی نیازم کجاست؟سوی حسین است و بس
قبله قلبم کجاست؟کوی حسیـــن است و بس
بوی بهشت خدا از حرمــــش می دمد
بوی بهشت خدا بوی حسیـــــــــن است وبس
صدای نوحه باد می آید
و خاک کربلا به خون رنگ ترین لحظه هایش نزدیک می شود
تاسوعای حسینی تسلیت باد
سلامی دوباره به دوستان عزیزم
امروز اومدم تا از جدیدترین پیشرفت دخملی بگم
از دیروز یعتی 20 آبان 92 دخملم دیگه تقریبا اصلا چهار دست و پا نرفت
و حتی برای مسیرهای کم روی دو پای خوشکلش وایساد و راه رفت
و دیگه بزرگ بزرگ شد و کاملا مستقل شد
قربونش برم که من بیشتر از خودش از این کارش ذوق کردم
ولی تقریبا مشکلاتم از دیروز چند برابر شد
چون فقط میخواد راه بره شیطونیاش هم چند برابر شده
و باید مرتب مواظبش باشم که سرش به این ور اون ور نخوره و زمین نخوره
تو این پست هم چند تا عکس از شب هفتم ماه محرم که از دخملی گرفتم میگذارم
راستی اون شب که رفتیم روضه همه فکر میکردند دخملم پسره
آخه همینجوری دخملم شبیه پسراست دیگه اون لباس هم که پوشیده بود
کاملا غلط انداز شده بود حتی دم در به بچه های کوچیک جوراب میدادن به دخمل
من جوراب پسرونه دادن
نمیدونم باید خوشحال میشدم یا ناراحت