یگانه دختر ریحان جانیگانه دختر ریحان جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
گل پسرم امیرحسین خانگل پسرم امیرحسین خان، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

زیباترین لبخند خداوند ریحان جان

دخمل قشنگم روز دختر مبارک

سلام دوستان عزیزم خوب و خوش و سلامتین امروز اومدم تا تولد حضرت معصومه و روز دختر به همه دخترای نی نی وبلاگی به خصوص دخمل عزیز خودم تبریک بگم امیدوارم همتون همیشه سالم و سلامت باشین از اتفاقهای این چند روزه بگم اول از همه که مهمترینشون هم هست نمایان شدن سومین مروارید خوشکل دخملم هست که البته از سه شنبه 1392/6/12 تیزی اونو با لمس انگشتم حس میکردم که از دیروز 1392/6/15 سفیدی دندونات مشخص شد و دلیل اینهمه تب و بی اشتهایی و بی حوصلگیت مشخص شد عزیز دلم انشااله که بقیه دندونات بدون دردسر در بیان آخه اصلا طاقت مریضیت و بی حوصلگیت ندارم خوشکل من در ضمن احساس میکنم کنار دندون جدیدت هم زمان دندون کناریش هم داره در ...
16 شهريور 1392

شهادت امام صادق (ع)

سلام دوستان خوبم شهادت امام صادق تسلیت میگم انشالله که از پیروان واقعی امام باشیم امشبم با دخمل خوشکلم رفتیم مراسم جاتون خالی مراسم خوبی بود و برای همتون دعا کردم دخملم مثل همیشه دخمل خوبی بود راستی دخملم از دیروز یه جوشهای قرمز تو صورتش زده بود که امروز به پشتش هم زد فکر کنم حساسیت داشته خیلی ناراحتم امروزم برای اولین باردخملم به تنهایی بردم حمام قربونت برم که عاشق آب بازی هستی یک سری دیگه از عکسهای دخملی رو میخام بزارم که از ابتکارات خودمه به نظر خودم جالب شده خوشحال میشم بقیشم در ادامه مطلب ببینید ...
11 شهريور 1392

عکسهای آتلیه مامان

بازم سلام بعد از چندین روز غیبت امروز زرنگ شدم و تند تند آپ میشم آخه فعلا برای این پست چند تا عکس انتخاب کردم گفتم سریع براتون بزارم فقط خواهشا نظر یادتون نره خودم این عکسها رو خیلی دوست دارم پیشنهاد میکنم حتما حتما بقیه عکسها رو تو ادامه مطلب ببینید با سلام به خاله های عزیزم و نی نی های خوشکلشون این عکسها رو که میبینید مامان جونم با کلی زحمت از من گرفته آخه اصلا حوصله نداشتم و با کلی نق زدن ازم این عکسها رو گرفت آخه ایندفعه به طور رسمی سوژه مامان جونم شدم راستی نظر یادتون نره ها تو این عکس داشتم خودم مرتب و خوشکل میکردم تا مامانیم ازم عکس بگیره   ...
8 شهريور 1392

هشت ماهگیت مبارک عزیزم

سلام دوستان عزیزم شرمنده مدت زیادی غیبت داشتم آخه یکدفعه ای با مامان جون و آقا جون (مامان بابای بابایی) رفتیم یزد اونجا دسترسی به نت نداشتم نتونستم بیام سر بزنم خب بعد از کلی عذر خواهی با چندین روز تاخیر هشت ماهگیت بهت تبریک میگم عزیز دلم انشاالله که همیشه سالم و سلامت باشی خیلی زود گذشت باورم نمیشه هشت ماه به زندگیمون اومدی و با اومدنت زندگی تکراری من و بابایی رو روز به روز شیرین و شیرین تر میکنی قربونت برم که شیرین کاریهات زبونزده خیلی ناناز و دوست داشتنی شدی یزد که همه دوست داشتن از اون خنده های شیرین و دوست داشتنیت   تا نانای کردنت همین که صدای آهن...
8 شهريور 1392

اندر احوالات ریحان جانم

سلام دوستان عزیزم نماز و روزه هاتون قبول باشه من و دخملم دعا کردین از احوالات دخملم بگم که بدجور شیطون بلا شده مرتب دست به در و دیوار میگیره و بلند میشه بعد هم اول یک دستش ول میکنه بعد هم دو دستش و چند ثانیه همین شکل می ایسته و بعد هم میخوره زمین دست دستی کمی یاد گرفته یعنی واضحتر بگم دو دستش به سینه میزنه عاشق اف اف و تلفنه و تا کسی با این وسیله ها حرف بزنه به سرعت برق و باد میره طرفش دیگه جونم براتون بگه از دنبال بازی هم خوشش میاد البته قبلنا زرنگتر بود و فرار میکرد و الان تنبل شده و تا میبینه کسی میره طرفش میچسبه به زمین و دست و پا میزنه غذا خوردنش هم خدا را شکر بد نیست مخصوصا سوپ ماهیچه رو خوب میخوره ...
15 مرداد 1392

مهمونی افطاری در پارک با دخملی

  سلام دوستان عزیزم اول از همه شهادت حضرت علی (ع)تسلیت میگم در این شبهای عزیز و پربرکت از همتون التماس دعا دارم همه و منو دعا کنید دیشبم بادخملی رفتیم خونه همسایه احیا دختر خیلی خوبی بودی و اولش یه خورده بازی کردی بعدم شیرت خوردی و خوابیدی قربووووونت برم که اینقدر فهمیده هستی مراسم خوبی و بامعنویتی بود چند روز غیبت داشتم آخه سرم شلوغ بود و بازار افطاری دادن و افطاری رفتن داغ داغ بود دخملی هم تو این مهمونیها همکاری کرد از غذا خوردنت بگم که دیگه اصلا فرنی دوست نداری ولی سوپ خیلی دوست داری جدیدا ماهیچه به سوپت اضافه کردم سوپتم با عدس یا ماش،رشته فرنگی،هویج، سیب زمینی ، برنج ، جعفری، گوجه و اصل مطلب گوشت مرغ یا ما...
10 مرداد 1392

دغدغه ها و شیطنت های دخمل نانازم

سلام دوستان عزیزم همین الان یه چند تا عکس از دخمل خوشکلم و شیطنتهاش گرفتم گفتم تا وبلاگ داغه سریع بچسبونمش خیلی دخملم شیطون بلا شده باید مرتب کسی مواظبش باشه تا خدای ناکرده نیفته یا چیزی نخوره یا از پله بالا نره بیفته راستی امروز تخم مرغ که البته تخم کبوتر بود به غذای کمکیش اضافه کردم که مامان جونی زحمت کشید با سیب زمینی و کره مخلوط کرد و الان که دارم وبلاگ می نویسم داره دهان دخملی میکنه اول از همه عکس دو تا مروارید خوشکل دخملم میگذارم هوراااااااابالاخره موفق شدم تو خواب از 2 تا دندون موش موشیم عکس بگیرم سلام خاله جونیا حال خودتون و نی نی های گلتون خوبه راستش بخواین من خواب بودم نفهمیدم...
29 تير 1392

ریحان در هفت ماهگی...

سلام مامانای عزیزم بعد از یک هفته غیبت امروز آپ شدم تا بگم عزیز دلم هفت ماهگیت مبارک خدا رو هزار مرتبه شکر که داری روزهای قشنگ عمرت به خوشی و سلامتی سپری میکنی و هر روز بزرگ و بزرگتر میشی هفتمین ماه زندگیت هم پشت سر گذاشتی و وارد ماه هشتم شدی هورااااااااااا انگار همین دیروز بود که به دنیا اومدی و یه جوجوی کوچولو بودی قربوووووونت برم تو فرشته کوچولوی ناز و خوشکل هرچی بزرگتر میشی شیطونتر و بلاتر میشی در چهار دست و پا رفتن که خیلی مهارت پیدا کردی و به سرعت میری  و تا بفهمی کسی داره میاد سراغت سریع گازش میگیری و چهار دست و پا فرار میکنی مرتب دست به مبل و صندلی و شومینه و میز تلوزی...
28 تير 1392

ریحان به روایت تصویر (4 ماهگی) سری اول

چند هفته نبودم در عوض این مدت تند تند آپ می شم این سری اومدم عکسهای 4 ماهگی خوشکل خانومم بگذارم وای که چقدر ناز و جیگر شده 4 ماهگیش مهمترین اتفاقی که افتاد این بود که روزی که واکسن 4 ماهگیش زدیم دیدیم خانوم طلا دمر شده بقیه کارهاشم که قبلا انجام میداد مثل آواز خوندن پور پور کردن بلند خندیدن با اسباب بازیهاش بازی کردن و دست به دست کردن واااااااااااااااااااااااااااای من کجم عکس کجه اینجا کجه سرم گیج رفت یکی اینجا رو درست کنه   راستی خاله ها ادامه این عکسها رو در ادامه مطلب حتما ببینید چون خیلی جیییییییییگر شدما   واااای یه چیزی میخواستم بگما هرچی فکر میک...
19 تير 1392