یگانه دختر ریحان جانیگانه دختر ریحان جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
گل پسرم امیرحسین خانگل پسرم امیرحسین خان، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

زیباترین لبخند خداوند ریحان جان

ماه رحمت و مغفرت

سلام مامانای مهربون امشب شب خیلی عزیز و مبارکیه حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهای عاشقانه نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را به شما تبریک عرض میکنم ... عاجزانه از شما التماس دعا دارم حتما موقع افطار و سحر همه و منو دعا کنید     ...
18 تير 1392

ریحان به روایت تصویر (6 ماهگی) سری دوم

سریع دوباره آپ شدم که وبلاگ جیگر طلام کامل کنم این سری هم عکسای شش ماهگیش گذاشتم البته ادامه سری قبل هستش فکر میکنم جالب باشه وقت داشتین حتما ادامه مطلب ببینید   سلام خاله های عزیزم عکسایی که میبینید مربوط میشه به یه مهمونی کوچیک که به مناسبت آشناییم با دوست خلبانم گرفتم این دوست سبزم که میبینید از اون ور آب اومده مربوط میشه به صحراهای آفریقا به خاطر همین چند تا عکس ویژه باهاش گرفتم     ریحان و دوستان این عکسم مربوط میشه به همون مهمونی که گفتم به نظر خودم خوشکل شده حتما ببینید اولش اصلا این دوستم دوستش نداشتم آخه قیافش یه جورایی ترسناک و نخواستنی ب...
18 تير 1392

ریحان به روایت تصویر (نوزادی ریحان)

سلام با چندماه تآخیر عکسای دخمل خوشکلم براتون میگذارم البته باید یک توضیح کوچیکی در مورد اون روزها بگم که مثل برق و باد گذشت واقعا روزهای شیرینی بود حتی سختیهاش هم چون برای عشق کوچولوم بود شیرین میشد حدود 12 روز اول مامان جون زهره اومد پیشمون و به علت مشکلات شیردهی که تو همون روزهای اول وجود داشت هم من و هم دخمل نازم و حتی مامان جون زهره خیلی اذیت شدیم به طوریکه بعضی شبها کوچولوی خوشکلم تا صبح نمیخوابید و حتی از صبح تا شب و از شب تا صبح گریه میکرد البته بعدا با رفتن به مشاوره شیردهی اوضاع خیلی بهتر شد این رو هم بگم به خاطر این مشکلات ریحان کوچولوم حدودا 600 گرم وزنش کم شد که بعدا با تغذیه مناسب ...
18 تير 1392

ریحان به روایت تصویر (6 ماهگی) سری سوم

بازم اومدم تا آخرین سری عکسهای شش ماهگی نازنینم براتون بگذارم این عکسهای نانازم هم قشنگ شده و دوستشون دارم شما هم ببینید   سلام خاله های گلم تو این عکس کشف کردم که میشه از چتر هم به جای روانداز استفاده کرد خیلی حال میده حتما نی نی ها امتحان کنید اینجام خسته شدم و از زیر چتر بیرون اومدم هوا بخورم   این دکور هم از خلاقیتهای خاله فسقلم که باهاش عکس گرفتم   اینجام ادامه همون دکور خاله فسقلم بامزه هست مگه نه؟؟   اینجام مخوام برم م...
17 تير 1392

ریحان به روایت تصویر (6 ماهگی)

سلام دوستان بعد از چند روز غیبت دوباره اومدم امروز عکسای شش ماهگی دخمل طلام براتون گذاشتم البته یه اتفاقایی هم بین ریحان عزیزم و دوستانش افتاد که دیدنش خالی از لطف نیست و پیشنهاد می کنم حتما در ادامه مطلب ببینید سلام خاله جونیا من هنوز دهنم بوی شیر میده اما یه خورده شیطونی کردم که از بچه های امروز عقب نباشم دوست داشتین حتما ببینید     نمی دونم از کجا شروع کنم یعنی از کجای آشناییمون شروع کنم آخه یه خورده خجالت میکشم ولی میگم تو یه روز گرم تابستون یکی از آشناهای خاله فسقلم به دیدنم اومد از کتش معلوم بود خلبانه و آدم باکلاسیه منم نامردی نکردم اول ...
17 تير 1392

اولین سوپ ریحانم

سلام دوستان امروز اومدم تا از کارهای جدید جیگرم بگم امروز سوپ به غذای کمکی دخملم اضافه کردم مامان جونی زحمت کشید یک سوپ خوشمزه درست کرد که از برنج و هویج و گوشت درست شده بود که وقتی پوره کردیم مزه حلیم می داد و عمه خانومش هم مسئولیت خطیر دادن سوپ به ریحان به عهده داشت از بس سوپ خوشمزه بود فکر کنم همه رو عمه خانوم خورد و وسطاش یک قاشق به ریحان داد ریحان با اینکه اولین بار بود میخورد خیلی دوست داشت و با عشق خورد جونم براتون بگه از امروزجمعه 14 تیر خوشکل نانازم رسما چهار دست و پا رفت و جدیدا هم تلاش میکنه با تکیه به وسایل بلند بشه همین روزاست که راه بره وااااااای خدا به دادم برسه ...
17 تير 1392

ریحان به روایت تصویر (5 ماهگی)

سلام دوستان عزیزم زود زود میام تا وبلاگ دخملم کامل کنم   چند تا عکسم از 5 ماهگی نفسم تو این پست گذاشتم ببینید ضرر نمی کنید     از بس لثه هام درد می کنه و میخاره همش اینجوری میکنم تا دردش آرومتر بشه     ا وااااا راست میگی من که اذیت نمیشم ببین قشنگ دهانم باز کردم       تو این عکسم طبق معمول دارم پاهام میکنم تو دهانم دیدم دارن عکسم میگیرن یک کم خجالت کشیدم       اینجام دعوام کردن منم حالت قهر گرفتم تا تحویلم بگیرن     ...
13 تير 1392

ریحان به روایت تصویر (4 ماهگی) سری دوم

  سلام دوستان عزیزم اینبار عکسهای 4 ماهگی دخملم سری دومش گذاشتم این عکسام قشنگ شده فرصت دارید حتما ببینید     نه خیر اینجام دست از سرم برنمی داره انگار باید برم بابام بیارم   تو این عکسم رفتم لباس عروسک عمه جینجیلم پوشیدم لباسش خیلی بهم میاد امروز لباسش پوشیدم قراره بعدا عروسکش بردارم باشه مال خود خودم     بازم با کیتی هم عکس شدم همش دوست داره باهم عکس یادگاری بگیریم       مامانم قبلا بهتون گفته بود من عادت دارم همیشه دمر بخوابم ...
13 تير 1392

ریحان به روایت تصویر (سه ماهگی )

سلام خاله های عزیزم این عکسای 3 ماهگیمه دیگه بزرگ شدم سه ماهگیم مصادف با عید نوروز بود که اولین سال تحویل زندگیم بود و من یزد پیش مامان جون زهره بودم البته سال تحویل با خاله های مامانم و خاله های خودم سانیج بودیم خیلی خوش گذشت و سال تحویل به یادموندنی شد این عکسام خاله فسقلم (فائزه) از من گرفته   اگه دوست داشتین بقیه عکسام در ادامه مطلب ببینید    این عکسام ادامه همون عکسایی هستش که خاله فسقلم مثلا خلاقیت به خرج داده و با ترکیب رنگ این عکسها رو ازم گرفته     وااااااااااااای چقدر شال و روسری کلافه شدم خاله دست از سرم برد...
13 تير 1392

ریحان به روایت تصویر (دو ماهگی)

  دوباره اومدم این بار عکسهای 2 ماهگی دخمل جیگرم گذاشتم دو ماهگی اتفاق خاصی نیفتاد فقط از پیشرفتهای جیگرطلام بگم که میتونست تقریبا گردن بگیره مثل این عکس تقریبا بچه آروم و دوست داشتنی بود بلند بلند میخندید آواز می خوند فکرش که میکنم چه روزهای شیرینی بود چه زود گذشت و این روزهام چه زود میگذره روزهای شیرینی که با بودن عشق کوچولوم خیلی شیرین و به یادموندنیه دوست دارم زمان متوقف بشه تا بتونم نهایت استفاده رو از این روزهای شیرین و به یادموندنی بکنم اما... تو این عکس مثل آقای دوربینی دخمل نانازم به دوربین زل زده که ازش عکس بگیرم قربوووووووووووون خوشکلیت برم که اینقدر ناناز شد...
11 تير 1392