سی و دو ماهگی نفسم...
سلام عزیز دل مامان و سلام به دوستان عزیزم خیلی دلم برای دوستان مجازی و وبلاگ دخملی تنگ شده بود اول از همه سی و دو ماهه شدنت بهت تبریک میگم دخمل قشنگم شرمنده مدت طولانی نبودم آخه حدود یک ماه رو با دخمل قشنگم رفته بودیم یزد و قبلش هم مامان جون و آقا جون و خاله نسیم و خانواده و خاله فائزه و عمه خانوم اومدن خونمون بعد باهم رفتیم به ولایت از یزد هم بگم که بهمون خوش گذشت و چند تا عروسی هم رفتیم که شما حسابی ذوق کرده بودی و میرقصیدی و خوش بودی از رابطه ات با محمد امین خان بگم که بعد گذشت 5 ماه که ندیده بودیش هم...
نویسنده :
مامانی
21:32